خاطرات

  این وبلاگ کاملا شخصی میباشد****

       روزبــــــــــه...!!!

کسانی که قدر دستان نوازشگر را ندانند...

           عاقبت پاهای لگدکوب را می بوسند....!!!

 

نوشته شده در یک شنبه 7 آبان 1398برچسب:,ساعت 1:34 توسط روزبه| |

قبل از هر چیز برایت آرزو میکنم که عاشق شوی ،
و اگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ،
و اگر اینگونه نیست ، تنهاییت کوتاه باشد ،
و پس از تنهاییت ، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ........
اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ،
از جمله دوستان بد و ناپایدار .........
برخی نادوست و برخی دوستدار ............
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد .
و چون زندگی بدین گونه است ،
برایت آرزو مندم که دشمن نیز داشته باشی......
نه کم و نه زیاد ..... درست به اندازه ،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قراردهند ،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد.....
تا که زیاده به خود غره نشوی .
و نیز آرزو مندم مفید فایده باشی ، نه خیلی غیر ضروری .....
تا در لحظات سخت ،
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرپا نگاه دارد .
همچنین برایت آرزومندم صبور باشی ،
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند ........
چون این کار ساده ای است ،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند .....
و با کاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان هستی ،
خیلی به تعجیل ، رسیده نشوی......
و اگر رسیده ای ، به جوان نمائی اصرار نورزی ،
و اگر پیری ،تسلیم نا امیدی نشوی...........
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است
بگذاریم در ما جریان یابد.
امیدوارم سگی را نوازش کنی ، به پرنده ای دانه بدهی و به آواز یک
سهره گوش کنی ، وقتی که آوای سحرگاهیش را سر میدهد.....
چراکه به این طریق ، احساس زیبایی خواهی یافت....
به رایگان......
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی .....
هر چند خرد بوده باشد .....
و با روییدنش همراه شوی ،
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
به علاوه امیدوارم پول داشته باشی ، زیرا در عمل به آن نیازمندی.....
و سالی یکبار پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی :
" این مال من است " ،
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان ارباب دیگری است !
و در پایان ، اگر مرد باشی ،آرزومندم زن خوبی داشته باشی ....
و اگر زنی ، شوهر خوبی داشته باشی ،
که اگر فردا خسته باشید ، یا پس فردا شادمان ،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید ...
اگر همه اینها که گفتم برایت فراهم شد ،
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم

نوشته شده در سه شنبه 10 آذر 1394برچسب:ویکتور هوگو,ساعت 1:52 توسط روزبه| |

 

بزن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی .....
 
بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی .......
 
بزن به سلامتی تنهاییات ولی تنهایی رو دوست نداشتی ...
 
بزن به سلامتی عشقی که که طالعش به اسمت نبود ولی
 
هنوزم دوسش داری ...
 
بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی .....
 
بزن به سلامتی دوست و ادم هایی که از پشت خنجر
 
 زدن ....
 
هنوز مست نشدم نگاه میکنم به انتهای شیشه و اخرین پیک

ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 9 خرداد 1393برچسب:,ساعت 3:9 توسط روزبه| |

عشق ورزیدن خطاست

حاصلش دیوانگی ست                                                             

 عشق بازان جملگی دیوانه اند

                           عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند

 عشق کو؟

              عاشق کجاست؟

                                   معشوقه کیست؟

 آتش نفس است و عشقش خوانده اند!!

          گر بجویند دلربایی تازه تر

                             عشق عالمسوز خاموش میشود

                                         چهره ی معشوق فراموش میشود...

نوشته شده در شنبه 30 آذر 1392برچسب:,ساعت 1:34 توسط روزبه| |

مزرعه را ملخ ها جویدند
ما برای کلاغ ها مترسک ساختیم
و این بود شروع "جهالت"!

نوشته شده در جمعه 8 آذر 1392برچسب:,ساعت 13:51 توسط روزبه| |

همیشه آغاز راه دشوار است
عقاب در آغاز پر کشیدن ،پر میزند
اما در اوج از بال زدن هم بی نیاز است

نوشته شده در پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,ساعت 2:6 توسط روزبه| |

یادم باشد,یاد بگیرم

گاهی نباید ناز کشید

نباید انتظار کشید

آه کشید

درد کشید

فریاد کشید

فقط باید دست کشید و........

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:یادم باشد,ساعت 2:9 توسط روزبه| |

نوشته شده در پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:,ساعت 19:17 توسط روزبه| |

یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد

 

نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت 2:53 توسط روزبه| |

نوشته شده در پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:42 توسط روزبه| |

پرستویی که مقصد را در کوچ می‌بیند از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد.

                   پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.....

               

نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:40 توسط روزبه| |

پرسیدم چطور بهتر زندگی کنم؟

با کمی مکث جواب داد:

گذشته‌ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر

با اعتماد زمان حالت را بگذران

و بدون ترس برای آینده آماده شو

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه‌ای بیانداز

شک‌هایت را باور نکن

و هیچگاه به باورهایت شک نکن

زندگی شگفت انگیز است، در صورتی‌که بدانی چطور زندگی کنی

پرسیدم آخر ...

و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود، ادامه داد:

مهم این نیست که قشنگ باشی،

قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر

کوچک باش و عاشق ...

که عشق، خود میداند آیین بزرگ کردن ات را

بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه‌ی خاص تو با کسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه‌ی پایان رسیدن

داشتم به سخنانش فکر می‌کردم که نفسی تازه کرد و ادامه داد

هر روز صبح در آفریقا آهویی از خواب بیدار می‌شود و برای زندگی کردن
و امرار معاش در صحرا می‌چرد

آهو می‌داند که باید از شیر سریع‌تر بدود، در غیر این‌صورت طعمه شیر خواهد شد

شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا می‌گردد و می‌داند که
باید از آهو سریع‌تر بدود تا گرسنه نماند

مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو
از خواب برخیزی و برای زندگیت  مهم اینست که با طلوع آفتاب
با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی

به‌ خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی می‌خواستم باز هم ادامه دهد ...

که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد:

زلال باش ...،‌

زلال باش ...،

فرقی نمی‌کند که گودال کوچک آبی باشی، یا دریای بیکران

فقط، اگر حقیقتا

زلال باشی، آسمان در توست

و تو جاری هستی تا زندگی جاری باشد ...

نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:10 توسط روزبه| |

تنها هنگامی که از تو می گویم هوشیارم

تنها هنگامی که با عشق می زییم شادمانم

 

 

نوشته شده در دو شنبه 9 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 1:53 توسط روزبه| |

نبود … پیدا شد … آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد … یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد
تمام شد
.
.
.
دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
.

.
                         .

نوشته شده در شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:8 توسط روزبه| |

خوشبختی همان بدبختیهاییست که بر سر ما نیامده

نوشته شده در دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 21:21 توسط روزبه| |

....دلتنگم..

دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید..

از حرکت ایستاد...

دلتنگ کسی که دلتنگیهایم را ندید...

دلتنگ خودم...

خودی که مدتهاست گم کرده ام....

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:7 توسط روزبه| |

                             

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:8 توسط روزبه| |

می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت انیشتین " متن این نامه به این شكل بود:

فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند !

آقای " انیشتین " هم طی نامه ای به مرلین مونرو نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .

واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است .

 فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:34 توسط روزبه| |

عشق مانند ساعت شنی همان طور که قلب را پر می کند،

مغز را خالی می کند

فقط دو چیز هستند که نهایت ندارند ، جهان و حماقت انسانها !
              در مورد اولی هم مطمئن نیستم .

نوشته شده در جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:17 توسط روزبه| |

از همان اول که به استقبالش میروی
به فکر بدرقه کردنش هم باش
دل نبند !

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 2:3 توسط روزبه| |

هر بیشه گمان مبر که خالیست

   شایــــــد پلنـــــگ خفته باشـــــد...

نوشته شده در یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,ساعت 18:25 توسط روزبه| |

خود را نرنجان***

آنکه بودنت را قدر ندانست....

لایق حضور در فکرت نیست..........!!!

 

نوشته شده در دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:,ساعت 17:5 توسط روزبه| |

  ای بنده من آنگاه که به نماز می ایستی من آنچنان به سخنانت گوش

 می دهم که گویا همین یک بنده را دارم اما تو آنچنان از من غافلی که

گویا چندین خداداری ....

نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:32 توسط روزبه| |

آنکه صادقانه درقلب کسی نفوذ می کند،

هرگز فراموش نخواهد شد...!

 

نوشته شده در سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:54 توسط روزبه| |

نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:,ساعت 1:38 توسط روزبه| |

 

نوشته شده در دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:,ساعت 3:6 توسط روزبه| |


Power By: LoxBlog.Com